نمی دانم چرا امشب واژه هایمخیس شده اند .... مثل ِ آسمانی که امشبمی بارد . . .و اینک بارانبر لبه ی ِ پنجره ی ِ احساسم می نشیندو چشمانم را نوازش می دهد . . . تا شاید از لحظه های ِ دلتنگیگذر کنم…
نمی دانم
چرا امشب واژه هایم
مثل ِ آسمانی که امشب
می بارد . . .
و اینک باران
بر لبه ی ِ پنجره ی ِ احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد . . .
تا شاید از لحظه های ِ دلتنگی