روزهای تاریک

تو روز و روزگار من بی تو روزای شادی نیست ... تو دنیای منی اما ... به دنیا اعتمادی تیست ...

روزهای تاریک

تو روز و روزگار من بی تو روزای شادی نیست ... تو دنیای منی اما ... به دنیا اعتمادی تیست ...

غصه چرا ؟!
آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !
یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان
نه شکست و نه گرفت !
بلکه از عاطفه لبریز شد و
نفسی از سر امید کشید
ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت ،
تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !
ماه من غصه چرا !؟!
تو مرا داری و من
هر شب و روز ،
آرزویم ، همه خوشبختی توست !
دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن
کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند …
غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،
با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن
وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !
او همانی است که در تار ترین لحظه شب، راه نورانی امید
نشانم می داد …
او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ، همه زندگی ام ،
غرق شادی باشد ….
غصه اگر هست ! بگو تا باشد !
معنی خوشبختی ،
بودن اندوه است …!
این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچین …
ولی از یاد مبر،
پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند ،
که خدا هست ، خدا هست
و چرا غصه ؟ چرا !؟!

خدا…

"این یه حرفایی بین من و خدا "

 

اما دوست دارم اینجا و توی این کلبه این حرفا رو بگم!

 

خدایا سرت خلوته یا شلوغه؟ به کار همه رسیدگی کردی؟

 

جواب دعای همه رو دادی،زندگی همه رو سرو سامان دادی؟

 

درد دلای همه رو گوش کردی،

 

واسه اروم شد نشون بغلشون کردی

 

حتی صورتشان رو بوسیدی!


همه اونایی که لبه پرتگاه بودن دستشون رو گرفتی یا


شایدم بهشون بال دادی.

 

همه عاشقا رو به عشقشون رسوندی؟

 

آرزوهای همه رو بر آورده کردی؟

 

گریه های شبانه هم


شنیدی همه دردا رو در مون کردی؟

 

همه و همه کارتو انجام دادی؟


می دونم خیلی کار داری

 

آخه تو خدایی


خب حالا من اومدم


یه بنده شاکی ………….


شاکی از خودم ، شاکی از تو!! 

     
اومدم که اگه میشه بغلت کنم و گریه کنم


تا همه دردا و غصه هامو خالی کنم

 

میخوام اگه بشه سرم رو بذارم روی شونه ها ت

 

میشه فقط یه گوشه چشم بهم بندازی


من توقع زیادی ندارم

 

من فقط میخوام تو آغوشت گریه کنم همین

 

خواسته زیادیه؟


حرفام کفره !


مزخرفه!

 

نمی دونم هر چی هست


باید میگفتم

 

 

 

 دکلمه ای از رضا صادقی