روزهای تاریک

تو روز و روزگار من بی تو روزای شادی نیست ... تو دنیای منی اما ... به دنیا اعتمادی تیست ...

روزهای تاریک

تو روز و روزگار من بی تو روزای شادی نیست ... تو دنیای منی اما ... به دنیا اعتمادی تیست ...

به خاطراتت،به حرف هایت فکر که میکنم خشم و نفرت وجودم را فرا میگیرد.دیگر مادرم را هم با نفرت نگاه میکنم.
با من چه کردی که فراموش کرده ام بهشت زیر پایش را؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد