روزهای تاریک

تو روز و روزگار من بی تو روزای شادی نیست ... تو دنیای منی اما ... به دنیا اعتمادی تیست ...

روزهای تاریک

تو روز و روزگار من بی تو روزای شادی نیست ... تو دنیای منی اما ... به دنیا اعتمادی تیست ...

تو بخواب

باران
امشب منتظرم برای آن لحظه نمناک و سرد ، تو بخواب
من دلم گرفتهِ آنقدر زیاد ،که تکانِ شانه هایم را نمیبینم دگر،تو بخواب
منتظرم باران ببارد ، امشب قدمی خواهم زد
به تمام غصه هایم نم نمک یک سری خواهم زد
خیس شوم ، کاسه ام را پر کنم از بوی خاک
تو بخواب ای آرزوهایم ، من پر از باران و خاکم
لحظه ای دیگر منم آماده ام ، ته نشین خواهم شد در کنارت
دست من را هم بگیر ، بی بهانه آمده ام در خوابت
تو بخواب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد