روزهای تاریک

تو روز و روزگار من بی تو روزای شادی نیست ... تو دنیای منی اما ... به دنیا اعتمادی تیست ...

روزهای تاریک

تو روز و روزگار من بی تو روزای شادی نیست ... تو دنیای منی اما ... به دنیا اعتمادی تیست ...

ایثار

راستی روسپی!

از خودت پرسیدی چرا در سرزمین من و تو،

اگر زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیارد

رگ غیرت اربابان بیرون می زند

اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد

و یا شوهر زندانی اش را آزاد کند این «ایثار» است !

مگر هردو از یک تن نیست؟

بفروش ! تنت را حراج کن…

من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان...

شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از دین.

(( فریدون فرخزاد ))


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد